الان که دارم مینویسم برات ساعت 11:41 شبه و شما رفتی پیش دختر عمو تا باهاش بازی کنی
خیلی دوست دارم برات بنویسم ولی از بس شلوغی نمی زاری تا میام تایپ کنم شما هم شرو ع می کنی
دیشب یاد گرفتی که بگی خاله اونم بعد مدتها می گی شاله براموم جالب بود هر کلمه ای که توش خ داره رو میگی ش مثلا خیار= شیار خوب =شوب خرمالو =شرمالو
خودت از گفتن این کلمه ها خندت میگیره . هرکسی رو با اسمش صدا میزنی به دایی سهیل اوایل میگفتی دا به عمو محمود میگی معدود به بابا میگی باباجان باباجون و مامانی هم که به اسم صدا میزنی هرچی هم بهت میگیم زشته نگو گوش نمیدی
تا گوشی تلفن میبینی مثلا زنگ میزنی به دایی یا معدود میگی ماست دوغ نون پسه برات بگیره
کارات واقعا برامون جالبه و دوست داشتنی
خیلی دوست داریم گلم
